داستان بسیار خنده دار گربه
یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود.آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و ۴ تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه. این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره.یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین.بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و رودخانه و. . . خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون.یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره.مرده میپرسه: ” اون گربه کره خر خونس؟”زنش می گه آره. مرده میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!!!
کد را وارد نمایید:
RSS
عضو شوید
عضویت سریع
نظرتون راجع وبلاگ چیه؟
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مرجع اطلاعات و آدرس etelaat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید